تاریخ انتشار: پنجشنبه 05 تیر 1393-ساعت: 14:40
مشاهده: 769
دیشب سوار پورشه ام شده بودم و توخیابون دور میزدم باهاش
یهو یکی پرید جلو ماشین تا خواستم ترمز کنم پام گرفت به لحاف و پاره شد
.
.
. از خونه همسایه بوی کیک اومد بعد بوی آش رشته اومد الانم بوی قرمه سبزی میاد میخوام برم در بزنم بگم ما به جهنم خودتون اسهال میشین به خداااااا… از ما گفتن بود
.
.
صبح زود رسیدم خونه، شب کار بودم، خیلی خسته بودم تازه خوابم برده بود که دیدم یکی داره بالاسرم باهام شوخی میکنه و قلقلک میده کف پامو فکر کردم داداشمه گفتم
کرم نریز پدر سگ یهو چشمو باز کردم دیدم بابامه،
بابای ما هم قاطی بلند بلند مادرمو صدا زد: خانوووووووووووووم بیا تحویل بگیر پسرت به من میگه پدر سگ
مادر ما هم بنده خدا تازه از خواب پاشده بود حالیش نبود گفت غلط کرده، پدر سگ خودشه .
بابام گفت تو نمیخواد طرفداری کنی !["" ""]()
.
.
ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺭﻓـﺖ ؛ ﻧــﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻧﺪﺍﺷﺖ !
.
.
.
..
ﻧـــــــــﻪ ، ﻓﻬﻤﯿﺪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﮑﻨـــــــــــــــﻤﺶ ﺩﯾـــــــ!ـ!ـ!ــﻮث